خاطراتِـ پرتو

مینویسمـ، تا بماند....

وبازهم کلاسور نَه

سلام...

امروز صبح همین که بابام صدام کرد پریدم...!

خیلی از اینکه با یه صدا کردن بیدار شم خوشم میاد...بابام هم معمولا فقط صدا میکنه وآدمو تکون نمیده...ولی اونقدر صداشون ابهت داره که همه ی خواهرام هم اگه بابا صداشون کنه بیدار میشن...:))

الحمدولله...خدا نگهشون داره واسمون ان شاءالله:)))


زنگ اول علوم داشتیم...خانوم نائینیانِ عزیییزمم...:)

ولی متاسفانه ایشون هم قبول نکردن که کلاسور استفاده کنیم:(

باید واسه علوم هم دفتر 100برگ باشه...

وعلم علوممون رو واسه این دوست دارم که رسما علوم رو خوورده...هر سوالی ازش بپرسیم جواب علمی میده:)

اصا خعلی خوبه...


زنگ دوم عربی داشتیم...خانوم آرمان رو هم دوست دارم:)

پارسال معلم دینیمون بود...معلم خیلی خوبیه...درسش جای خودشه وشوخی وخنده ش هم همینطور...

خاطره ی سال های قبلش روهم واسمون میگه که خسته نشیم...

خععلی باحاله:)


خانم آرمان:دبیرستانی که بودم یه معلم داشتیم که دبیر فیزیک بود.هرر جلسه درس میپرسید و اونقدر هم جدی بود که بچه ها جرات نداشتن درس نخونن...!یه معلم دیگه هم بود معلم دینی(فکر کنم) که هییچ وقت درس نپرسید وامتحان هم نگرفت.بچه ها همه دوسش داشتن...موقع امتحان های پایان ترم امتحان درس اون معلم جدّیه همه 20 شدن...

امتحان دینی که شد  من همش طی سال هم خونده بودم و برای امتحان هم خیلی خوندم...

خلاصه که امتحان شد وسوالها اونقدر سخت بود که چند نفر تا برگه رو دیدن بیهوش شدن وآمبولانس اومد براشون...!!!!

معلممون هم با اینکه اونهه خونده بود نمره ش شد 13 .................!!!!!!!!!!!(اینجا یه شکلکی رو تصور کنید با دهان باز وچشمهای درشت از تعجب)


واین هم یه خاطره که معلممون تعزیف کرد:)


زنگ آخر هم قرآن داشتیم ومعلممون رو اصا دوست ندارم:(

نمیدونم چرا معلم های قرآن این مدرسه کلا خوب نیستن...!

پارسال هم معلم قرآنمون نفس میکشیدی منفی میذاشت...!!!


خلاصه که تعطیل شدیم واومدم خونه...

مشقای ریضیمو نوشتم و با پاییز و مامانم رفتیم تئاتر...قشنگ بود بسی....ولی بعضی جاها ایراد داشت که نمره ش روکم میکرد...

ولی درکل خوب بود...

روز خوبی داشتم...

امیدوارم شماهم روزتون خوب بوده باشه:)


#هوا_هوای_حرمه...:(

#آقا_بطلب...

روز وشبتون پر از یاد ائمه(ع)...


یاحسین...

۳ ۰
پاییز
۰۴ مهر ۲۲:۵۷
عه
من تئاتره رو خیلی دوس داشتم...

+تیتر فقط :)))
و باز هم کلاسور نه! :)))

پاسخ :

منم دوستش داشتم فقط بعضی جاهاشون هنوز کارداشت...!
:)))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خاطراتی از جنس منـ !
دانش آموزیـ
که "پرتو" میشناسیدشـ :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان