خاطراتِـ پرتو

مینویسمـ، تا بماند....

منطقه پرواز ممنوع:)

۶ نظر

سلااااممم:)

امروز رفتیم فیلم منطقه پرواز ممنوع رو دیدیم...خییلییی قشنگ بود^...^

 

موضوع:داستان از اونجا شروع میشه که سه تا پسر بچه ی یازده_دوازده ساله می خوان برای مسابقه هواپیما بسازن و میرن توی جنگل تا اون رو امتحان کنن و هواپیماشون سقوط می کنه...در حین گشتن دنبال هواپیما یه سری اتفاقات براشون میفته...

 

خییلییییی فوق العاده بود^...^

همین که از سینما اومدیم بیرون به خواهرم میگم:«دوست دارم همین الان برگردم و دوباره ببینمش:)  .»

اون حس غروری که به آدم میده خیلی قشنگه^^

یکبار واقعا کمه واسه دیدنش:)

 

پ.ن:از شنبه امتحانات میان ترممون شروع میشه...:/

 

#منطقه_پرواز_ممنوع...

#انگیزه_گرفته_هاییم:)

زندگی تون سرشار از افتخار...

 

یاعلی...

 

 

۴ ۰

تعطیلییییممممممم...:)))))))))

۴ نظر

سلاممممم....

فردا تعطیلیییممممم...:)))

 

پ.ن:امروز با"ز.ع"وقتی دیدیم برف میباره 100 تا صلوات نذر کردیم که تعطیل شیم...:)))))

شبکه خبر زیرنویس کرده که دبستان و دوره اول دبیرستان تعطیلن "ز.ع"زنگ زده میگه پرتو دعاهامون نتیجه داد...:))))

 

دعاهاتون مستجاب...

 

یاعلی...

۸ ۰

شب شعر...

۳ نظر

سلام...

شب شعر دوس...:)

جالب بود...برا اولین بار می رفتم و جالب بود به نظرمsmiley

 

پ.ن:گوشواره درست کردن یاد گرفتم^...^

فقط وسایلشو دادن بهم و درست شده شو یه دیقه نشونم دادن و درست کردم:)

 

شاد و موفق باشید...

 

یامحمد(ص)...

 

۶ ۰

معلمی که به خود غره شد...

۲ نظر

سلام...

اول نوشت:عیدتون مبارک:)

و اما بعد...:

ما یه معلم مطالعات داریم که هروقت امتحانی میگیره یا درس میپرسه خیلی به این تاکید داره که:من نمره هاتونو خیلی با دقت می ذارم...اعتراض قبول نمیکنم...

امروز از من درس پرسید و الکی ازم2 نمره کم کرد چون از من و چند نفر دیگه باهم پرسید و یکی شون نخونده بود، من و با اون اشتباه گرفت...:/

اول سال که اومد گفت من 26 سالمه و منم خدارو شکر کردم که حداقل جوونه و واسه نمره دادن درکمون میکنه...و اینکه حوصله ش بیشتر از معلمای سن بالا تره...

ولی خعععلی رو مخه...:/

بهش میگم اشتباه دادی نمره مو میگه با من بحث نکن...:|

 

پ.ن:امروز مدرسه مون پیکسل فانتزی تک شاخ دادن:)

 

روز و شبتون بی ناراحتی...

 

یاحسن...

۵ ۰

زبان انگلیسی...

۲ نظر

سلام...

باید الان برم مونولوگ زبان بنویسم...ولی هیچییییییی به ذهنم نمیاااااد که نمیااااد...:((((

یعنی رسما ذهنم شده یک صفحه ی سفید سااااده ی ساااده...

 

پ.ن:با خواهرزاده م دارم تصویری حرف میزنم میگه خاله حالا عروسک هاتو نشونم بده ببینمشون...:))))))))

دلش برا عروسک هام تنگ شده...^...^

 

ذهنتون رنگی...

 

یاعلی...

۳ ۰

پنجشنبه مدرسه رفتن خز است...:/

۸ نظر

سلام...

چ خز...

پنجشنبه کلاس فوق العاده ریاضی داریم...:/

تا شش هفته...

به خزیَتِش پی بردید؟!

البته خدارو صد هزار مرتبه شکر که معلممون رو دوست دارم...وگرنه کلاسمون اصلا قابل تحمل نبود برام...:|

 

پ.ن:چند روز پیش افتادم زمین و دستم از کتف برگشت...

خدارو شکر الان خیلی بهترم...

البته همون شب اول خوب بودمااا...ولی صبح روز بعدش که بیدار شدم بدجووور گرفته بود ...

 

پ.ن2:شما هم از انشا نوشتن بدتون میاد؟

 

پ.ن3:به نظرتون من چه رنگیم؟

 

 

ذهنتون پر از رنگ های شاد...

 

یاعلی...

۷ ۰

13 آبان:)

۲ نظر

سلاااممم:)

13 آبانتون مبااارککک:))

امروز راه پیمایی رفتین؟

این راه پیمایی ها خیلی حس خوبی میدن بهم^...^

#مدرسه_ نرفتگانیم:)))

 

روز و شبتون انقلابی...

 

یاعلی...

۶ ۰

درس های عقب مانده...:/

۲ نظر

سلام...

درس هام عقب مونده شدید...:/

هی میرم کتاب مطالعاتم رو باز کنم میبینم حسش نیست...ولی حسش رو باید ایجاد کنم...باید به زور بخونم که بعدا استرس نداشته باشم که نکنه یه وقت درس ازم پرسیده شه ولی بلد نباشم...

کللی هم مشق ریاضی ریخته رو سرم...:/

 

شهادت امام رضا(ع)رو به همه تون تسلیت میگم...:(

خیلیییی دلم می خواد برم مشهد...

یه مدت پیش داشتم با خودم فکر می کردم که :ما تو ایران زندگی میکنیم و رفتن به مشهد برامون آسون تر بدست میاد تا سفر به کربلا...به همین دلیل هم قدر حرم امام رضا(ع) رو وانقدر که باید نمیدونیم...

دوست داریم بریم زیارتشون...دلمون هم گاهی تا مرز گریه برای مشهد و زیارت امام هشتم(ع) تنگ میشه...ولی برای کربلا رفتن بیشتر بی تابی میکنیم...

خلاصه که اونقدر دلم برای زیارت مشهد تنگ شده که خدا میدونه...

 

چقدر آخر این ماه سخت و سنگین است

تمام آسمان و زمین بی قرار و غمگین است

بزرگ تر ز غم مجتبی(ع)و داغ رضا(ع)

فراغ فاطمه(س)با خاتم النبیین(ص) است

 

پ.ن1:کتاب "یوما" رو دارم می خونم...ولی چون از درس هام عقب موندم نمیتونم خیلی زود تمومش کنم...فقط اونقدر بگم که فووووق العاده ست:)

پ.ن2:پاییز عزیز دوست داشتنی ما تولدت مباااارکککککheart

ان شاءالله که آرزو هات برات خاطره شن :)

 

یاعلی...

۷ ۰

شهادت پیامبر (ص) و امام حسن مجتبی(ع)

۵ نظر

غریب است...

دریغ از یک شمع، گل، و...حتی یک زائر...

حتی ضریح و گنبد...

ان شاءالله برسد روزی که حرم امام حسن مجتبی (ع) هم مانند حرم امام حسین(ع) شلوغ و پر از زائر شود...

زیارت از نزدیک...نه از راه دور...

ان شاءالله برسد روزی که ما شیعیان ضریح و گنبد بسازیم برای ایشان...

 

عالم امروز پر از ماتم و رنج و محن است

گرد غم برسر هر محفل و هر انجمن است

این چه شور است که برپا شده در عرض و سماء

این چه سوز است که در سینه ی هر مرد و زن است

بانگ و فریاد به گوش آید از افلاک مگر

رحلت ختم رسولان و امام حسن است

 

شهادت پیامبر اکرم(ص)  و امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد...

 

اللهم عجل لولیک الفرج...

 

روز و شبتون با عشق به اهل بیت (ع)...

 

یا علی...

۶ ۰
خاطراتی از جنس منـ !
دانش آموزیـ
که "پرتو" میشناسیدشـ :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان