خاطراتِـ پرتو

مینویسمـ، تا بماند....

جاذبه و دافعه علی علیه السلام

۴ نظر

سلام...

علی(ع) محبوب دلها و معشوق انسان هاست، چرا؟ و در چه جهت؟ فوق العادگی علی(ع) در چیست که عشق ها را بر انگیخته و دلها را به خود شیفته ساخته و رنگ حیات جاودانگی گرفته است و برای همیشه زنده است؟ چرا دلها همه خود را با او آشنا می بینند و اصلا او را مرده احساس نمی کنند بلکه زنده می یایند؟

علی(ع) از آن نظر محبوب است که پیوند الهی دارد. دلهای ما به طور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق سر و سر پیوستگی دارد، و چون علی(ع) را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق می یابند به او عشق می ورزند. در حقیقت پشتوانه عشق علی(ع)پیوند جانها با حضرت حق است که برای همیشه در فطرتها نهاده شده، و چون فطرتها جاودانی است مهر علی(ع) نیز جاودان است.

 

گزیده ای از کتاب جاذبه و دافعه علی عیله السلام نوشته ی استاد شهید مرتضی مطهری

 

 

#معرفی_کتاب

 

التماس دعا...

یاعلی...

۱۲ ۰

چرا؟

۳ نظر

چرا حالم رفته؟

شما م بی حوصله شدین؟

فکر کنم به خاطر طولانی شدن قرنطینه س:/

 

پ.ن:دیشب زلزله اومد...استان هایی که اخبار گفته حس شده، نماز آیات فراموش نشه...

پ.ن2:دوستم ساختمون کناریِ ماست بهم پیم داده میگه خونه ما زلزله اومد...خونه شما هم اومد؟

خخخ:)))))

 

5 تا صلوات برای سلامتی امام زمان(عج) و تعجیل در ظهورشون بفرستید:)

 

مشکلاتتون حل...

 

یاعلی...

۴ ۰

امتحان زبان:/

۷ نظر

و امتحان زبانی که گند می زنم...

آخه دقیقا باید بعد امیدوار شدنم ناامیدم کنه...؟؟؟؟؟

هنوز درصدش شخص نیست اما خب می دونم بد دادم...مگه اینکه معجزه بشه:/

ای کاش حداقل اولش یه سلام فارسی مینوشت آدم احساس غریبی نکنه بین اینهمه حروف که جلو چشمش رژه میرن و نمیدونه یعنی چی...:|

 

+عاخه چرا اینطوری میکنه معلم زبانمون؟

بین همه معلمامون تا حالا فقط دبیر محترم زبان متفاوت با همیشه امتحان گرفته بود...آخه همیشه امتحان میان ترم دوم از نیمه دوم کتابه اما این دبیر گرامیییییییی امتحانش رو از کل کتاب گرفت...حالا چطوری؟اینش مهمه که درس آخرو کلا درس نداده بود و درس یکی مونده به آخر رو هم جسته و گریخته درس داده بود...:/

 

امتحاناتتون عالی...

 

یاعلی...

 

 

۶ ۰

بیست سالِ آینده...:)

۵ نظر

سلام...

امروز با همسرم و بچه ها قرار بود بریم خونه مامانینا...:)

ظهر "ز.ع" تماس گرفتم و کلی باهم صحبت کردیم و دقت کردیم که هردوتامون به خواسته مون رسیدیم، من مهندس نرم افزار شدم و اون پزشک^...^

بعد از ظهر حدودای ساعت 6 رفتیم برای زهرا(دخترِ آبجی سومی) هدیه گرفتیم و خیلی خوشگل تزئینش کردیم برای تولدش.

بالاخره غروب ساعت 8_7 راه افتادیم سمت خونه مامانینا...خدا رو شکر ترافیک نبود و به لطف پارکینگ بزرگِ خونشون ماشین هم جا داشت:)

آبجی سومی اینا تو راه بودن و سریع خونه رو تزئین کردیم و فشفشه ها رو هم آماده کردیم...همین که زنگ در به صدا دراومد فشفشه ها رو روشن کردیم و با باز کردن در گفتیم:تولدت مبارک:)

محیا فیلم میگرفت و توی فیلم تعجب و غافلگیریِ زهرا به وضوح مشخص بود:)

 

بالاخره شام خوردیم و خانوادگی ادا بازی دست جمعی کردیم که خیلی موجب خنده و تفریحمون شد^...^

آبجی اولی کیک درست کرده بود و خیلی با سلیقه خامه کشی کرده بود که خیلی خوشگل و همچنین خوشمزه شد:)

 

راستی امروز کارِ نرم افزار جدیدم رو تموم کردم و برای شرکتی که باهاش قرارداد دارم فرستادم...خیلی خوشحالم از این بابت، خیالم راحت شد.

 

شب واسه خواب خونه مامانینا موندیم و تا صبح با خواهرا گفتیم و خندیدیم...به قولِ بابا چند بار تذکرِ آئین نامه ای گرفتیم ولی خب مگه چقدر پیش میاد هممون پیش هم باشیم؟از فرصت ها باید خوب استفاده کرد^...^

 

 

پ.ن1:اینها همگی توصیفات و نظر من درباره ی یک روز در 20 سال آینده ست:)

پ.ن2:ان شاءالله اتفاقات خیلی قشنگ و خارق العاده ای هم با ظهور امام زمان (عج) اتفاق بیفته که من در ذهن کوچکم نتونستم تصور کنم:)

و اینکه:ممنون از غریبه آشنا بابت دعوت:)

و اینکه:دعوت میکنم ازپاییز و زلال و چارلی (نمیدونم دعوت شدین یا نه) و نورا (شما هم نمیدونم دعوت شدین یا نه) و فاطمه جان و هر کس که در این چالش شرکت نکرده :)

 

آرزو هاتون تا قبل از20 سال آینده به کرسی بنشینن...

 

یاعلی...

 

۵ ۰

امتحان عربی^...^

۸ نظر

سلاااااممممم:)

بالاخره یه امتحانمو صددرصد شدممممم^...^

 

تو این دوران قرنطینه و کلاسای مجازی خیلی بی انگیزه شده بودم و دونه دونه به امتحانام گند میزدم تا اینکه امتحان میان ترم عربی شد...

از همون سال اولی که به درس های مدرسه م عربی اضافه شد دوستش داشتم...اینکه وقتی یه چیز عربی میخونم(بیشتر مربوط به قرآن میشه) تا حدودی متوجه بشم مفهومش رو خیلی حس خوبی داره...

اینکه بدونم وقتی نماز میخونم چی دارم میگم خیلی خوبه:)

 

اولین امتحانی که صد درصد شدم...بر خلاف امتحان زبان که از همه ی نمره هام بدتر شد..:/

 

در حالت عادی هم نمره های زبانم خوب نیست چه برسه به اینکه امتحانم رو تو خونه در کنار خانواده(که خواب بودن) دادم و خودمم هم اونقدر خوابم میومد که چشم هام نیمه باز بود و خواب و بیدار بودم...حتی وسط امتحانِ 20 سوالیِ تستی هم فکر کنم دو یا سه بار تقریبا خوابم برد:|

قبل از اینکه زبان جزء درسهای مدرسه م بشه بهش خیلی علاقه داشتم و حتی بدون معلم خیلی از میوه ها،رنگ ها،حروف و بعضی از حیوانات رو یاد گرفته بودم و کلاس زبان هم رفتم که به دلیل مسائلی گذاشتمش کنار...اما از پایه هفتم که اولین سالی بود که زبان وارد درسهامون شد همین معلم الانم معلمم بود...خب من کلاس درست و حسابی نرفته بودم و یادگیریِ خودم هم تفریحی بود و جدی آموزش ندیده بودم و معلممون همیشه روی صحبتش با بچه هایی که کلاس رفتن و این درسها رو بلدن بود و هست به خاطر همین خوب درس نمیده...

خیلی وقت ها متن رو معنی نمیکنه و میگه خودتون معنی کنینش و میپرسم...و نمره ی اونایی که کلاس نرفتن عمولا کم میشه...و امتحاناتش هم سخته...

امتحانات کلاسی سال پیش قاعدتا برای من سخت نیست چون خب یک سال گذشته و یکسری چیز ها رو یاد گرفتم ولی امتحانات امسال سخته و امتحانات سال های پیش هم به موقع خودشون سخت بودن...

 

 

درس های مورد علاقه م:

1_ریاضی

2_عربی

3_ادبیات

4_دینی

5_علوم(زیست شناسی_زمین شناسی)

 

درس های پوکر:

1_کار و فناوری

2_آمادگی دفاعی

3_مطالعات

4_علوم(شیمی)

5_زبان فارسی

 

درس های مورد تنفر:

1_علوم(فیزیک)

2_زبان انگلیسی

 

 

 

پ.ن:درس های مورد علاقه و پوکر و مورد تنفرتون رو بگین:)

 

استعداد هاتون شکوفا...

یاعلی...

۳ ۰
خاطراتی از جنس منـ !
دانش آموزیـ
که "پرتو" میشناسیدشـ :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان