خاطراتِـ پرتو

مینویسمـ، تا بماند....

مکالمه پاییز و خواهرزاده جان:)))

پاییز رو به من:هروقت خواستی جا بزنی به دلیل شروعت فکر کن.

خواهرزاده جان (محیا) در حالی که بستنی ش رو لیس میزنه:یعنی چی؟

پاییز:یعنی هر کاری رو که شروع کردی تموم کن.

محیا:یعنی گازش بزنم؟

:)))))))

 

پ.ن1:و نمی شود از درس خواندن فرار کرد...چرا که فردا باز هم امتحان داریم...اگرچه امتحان علوم عقب افتاد، اما امتحان زبان که سر جاشه...:/

 

پ.ن2:دلم می خواد سریع تر سال تموم شه و وقت پیدا کنم که کارای غیر درسی بکنم...یک عااالمه کتاب بخونم و نقاشی بکشم و...

 

پ.ن3:از طرفی هم دلم می خواد کللللی درس بخونم و نتیجه ی تلاشمو با نمرات عالی ببینم...اما حال اینهمه درس خوندنو ندارم...:/

 

وقتتون با برکت و ذهنتون گیرا...

 

یاعلی...

۱۰ ۰
اقلیما ...
۰۹ آذر ۱۸:۵۲

خب بسلامتی فردا هم تعطیل شد و امتحان زبانتون هم به سرنوشت امتحان علومتون دچار شد فک کنم:)))

پاسخ :

آره خدارو شکر:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خاطراتی از جنس منـ !
دانش آموزیـ
که "پرتو" میشناسیدشـ :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان