خاطراتِـ پرتو

مینویسمـ، تا بماند....

دل شکسته...💔

۳ نظر

وقتی میرم زیارت، اول به مشکلاتم فکر میکنم و با مولا درددل میکنم... وقتی یک فردی رو میبینم که عمییییقا گریه میکنه، حالش بده، ناراحته، بیماره و... فکر میکنم درسته که من مشکل دارم، همه مشکل داریم، اما این بنده خدا انگار دل شکسته تره، یا مشکلش بیشتره، یا دل نازک تره یا هرچی...

خدا مشکلات همه رو خودش حل کنه ان شاءالله ❤

 

زندگی تون روی روال...

یا علی مدد...

۸ ۰

غمگین

۲ نظر

سلام

اول اینکه: چرا پست قبل رو جواب ندادین؟🥺

 

دوم اینکه: شنیدن خبر سیل، خاک گرفتن یک شهر، فوت هم وطن هاو... خیلی دردناکه....

خدا فوت شده ها رو رحمت کنه و به خانواده هاشون صبر بده.

ان شاءالله مفقودین هم هرچه زودتر پیدا بشن.

 

 

درد و بلا از شما و خانواده تون دور، صبرتون زیاد...

 

یاعلی مدد...

۳ ۰

حالتون چطوره؟

۱ نظر

سلام، یه مدتیه سر نزده بودم، حالتون چطوره؟

لطفا جواب سوالم رو بدین، حال همتون برام واقعا مهمه❤😊

 

الان من:

توی قطار تهران_قم نشستم و به دختر بچه ی ۷_۸ ساله ای که ادای بزرگتر ها رو در میاره و منی که نمیشناسمش و دورادور دارم میبینمش به وضوح حس میکنم واسه پسر صندلی کناری ش که هم سن و سال خودشه دلبری میکنه نگاه میکنم...

با خودم خوراکی آوردم اما نمیخورم، دوست دارم بخورم اما داشتیم راه می افتادیم صبحانه خوردم و الان میل ندارم.

دلتنگ حرمم، دلتنگ درد و دل با حضرت، دلتنگ تعریف اتفاق های روز های زندگی م برای خانم و انگیزه گرفتن برای بهتر بودن در روز بعد...دلتنگ اینکه بگم سعی میکنم روز بعد دختر بهتری باشم و از وقتم استفاده بهتری کنم که ازم راضی باشید...

 

زیارت قسمتتون❤

 

یاعلی مدد...

۶ ۰
خاطراتی از جنس منـ !
دانش آموزیـ
که "پرتو" میشناسیدشـ :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان