خاطراتِـ پرتو

مینویسمـ، تا بماند....

حوزه ی پاییزینا:))

سلام...

امروز ساعت 10 صبح پاییز بیدارم کرد (دیشب تا ساعت 4 صبح پای وبم بودم!!!)

با چشمای خواابالود پامنگیِخواب پاشدم ورفتم یه شربت آلبالو خوردمورفتم لباس پوشیدم برای رفتن به حوزه ی پاییزینا آماده شدم:))

امروز مراسم داشتن پیشاپیش واسه ی عید غدیر...

اولش همش جلسه ی خانوم جلسه ای ها بود وحررررصم دراومد:(((

خلاصه این شد که از نمازخونه شون رفتم بیرون ورفتم بالا،توی یکی از کلاسا و واسه ی خودم داستان ساختم:«


پشت میز نشسته بودم ودانشجوها تک،تک میومدن توی کلاس...

دیگه باید کلاسو شروع میکردم که نفر آخر هم اومد...

کلاس رو شروع کردم واول از همه به سوالات دانشجوها جواب دادم که کسی سوالِبی جوابی نداشته باشه...

به عنوان پزشک نمونه تدریس هم داشتم واز کارم هم راضی بودم...


بعد از جواب دادن به سوالات دانشجوها شروع کردم به درس دادن...امروز باید بهشون درس میدادم که اگه یه مورد اضطراری پیش اومد چی کار کنن!!

خدایی هم استاد خوبی بودم:))


یکم که گذشت یکی اومد دم در کلاس وگفت که نمازخونه مراسم دارن ومن هم همه ی دانشجوهام رو فرستادم برن وآخر از همه خودم رفتم...»



خلاصه که داستان باحالی ساختم:))

توی داستانم هر کاری که میکردم واقعا انجامش میدادم...

یعنی بلند بلند تو کلاس حرف می زدم ودرس میدادم ولی بدلیل بیت المال بودن وسایل نمیتونستم چیزی پای تخته بنویسم وفقط می گفتم:))

وقتی از کلاس رفتم بیرون طبق معمول با پله ها داشتم میرفتم پایین وبه طبقه ی اول که رسیدم زهرا سادات پاییزینا بهم گفت که پاییز دنبالم میگرده والان رفته پایین...

پیداش کردم وسه نفری رفتیم نمازخونه کلی دست زدیم که دیگه دستامون قرمز شده بود:))

خلاصه که تموم شد وموقع رفتن بهمون لوبیا پلو دادن...

خیییییییییییییلیییییی...خوشمزه بود!!!!!


راه افتادیم که بریم خونه وتوی راه رفتیم بستنی خوردیم مهمون پاییز:)

امروز بخور بخور بود یعنی...

 ان شاءالله همتون بهترشو بخورید به زودیی:))

خلاصه که رسیدیم خونه واتفاق خاصی نیفتاد دیگه...


روز خوبی بود...

خدایا بابت همه ی روزای خوب وبدت شکرررر:))

شب وروزتون پراز اتفاق های دوست داشتنی...

ان شاءالله به آرزوهاتون برسید(اگه صلاحه)...


#حوزه_ی_پاییزینا

#عید_غدیر

#استاد_نمونه_ی_پزشکی:)))

شبتون پر از یادِخدا...

ان شاءالله یا خواب های خوب ببینید ویا اصلا خواب نبینید:))

یاعلی...



۱ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خاطراتی از جنس منـ !
دانش آموزیـ
که "پرتو" میشناسیدشـ :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان