خاطراتِـ پرتو

مینویسمـ، تا بماند....

بنویسیم

سلام. 

شاید امروز اومدم که فقط بنویسم... 

که البته یک سری چیز ها رو هم بگم:

اول:شهادت شهید محسن فخری زاده رو به همه تسلیت میگم😢

دوم: دیروز حکم کمربند دان 3 م اومد😍

سوم: نمیدونم چه مشکلی پیش اومده که وقتی می خوام عکس بذارم تو پست های وب میگه از صندوق بیان خارج شدید... 🤔

چهارم:تازگی رو طاقچه بیرونی پنجره اتاقم دونه میریزم واسه کبوترا، خیلی ذوق میکنم وقتی یه عالمه کبوتر میان غذا می خورن، حس خوبی داره😄

پنجم: کلاس هامون تصویری شده، خیلی خوب شده، حتی اگه درس یاد نگیریم چند تا چیز پیدا میکنیم که بهش بخندیم😂 مثلا معلم سواد رسانه ای مون یه پسر حدودا 5 ساله داره که موقع تدریس معلمه کلا پشتش داشت رو تخت می پرید و طول اتاق رو می دوید😂 درسمونم درمورد انواع پیام بود، میگه این کوچولو هم که پشت من میبینید بهش میگن پیام بازرگانی😂😂

 

چند تا عکس خفن گرفتم این روزا، برم تلاش کنم به صندوق بیان وارد شم که بعدا بذارم واستون. 

 

لحظه هاتون پر استفاده و پر برکت🌸

 

یاعلی...

۷ ۰
پاییز .....
۱۳ آذر ۱۵:۲۸

خیلی وقت بود ننوشته بودی... 

خوش برگشتی. 

بنویس برامون:) 

پاسخ :

ممنون😍😍😍
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خاطراتی از جنس منـ !
دانش آموزیـ
که "پرتو" میشناسیدشـ :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان