خاطراتِـ پرتو

مینویسمـ، تا بماند....

این پست حاوی مطالب ناراحت کننده ست، میتونید نخونید🌺

خیلی نگران شدم، حتی حس کردم اگه مامان نمیومد من سکته میکردم، شایدم فقط میشستم و زار زار گریه میکردم.
طبق قانون کلانتری گوشی هاشون رو گرفته بودن و هیچ راه ارتباطی باهاشون نداشتم.
نگرانشون بودم و بارها طول اتاق رو راه رفتم و با قلبی که تند میزد براشون دعا کردم.
براشون صدقه دادم و نذر کردم...

حالا اومده خونه، با صورتی که یک طرفش یکم ورم کرده و اندکی سرخ شده، میگه مشت زدن تو صورتم ولی حالم خوبه، درد هم ندارم...
چون باید تا صبح میموندیم شکایت رو پس گرفتیم و اومدیم...

خیلی ساکته، باهام مهربونه، ولی خسته ست و کم حرف و این موجب ناراحتی م شده، با خودم فکر کردم: من اینهمه از نگرانی هام براش گفتم، اونوقت هیچی نمیگه؟ حتی تشکر نکرد که براشون دعا کردم، هیچی...
سلول منطق به صدا درمیاد و میگه: احساس آروم باش، بهش حق بده، نصفه شبی ۳ ساعت از ساعت ۱۲ تا ۳ معطل شده و اتفاقات خیلی نگران کننده و پر دردسری براش افتاده...

دوست دارم گریه کنم از شدت ناراحتی...
تو دلم بارها و بارها نفرینشون میکنم، کسایی رو که شوهرم و داداشش رو زدن، پیراهن داداشش رو پاره و سینه ش رو با ناخن های خنجر وارشون خراشیدن...

+همین الان یهویی خواستم برای آرامشم این متن رو بنویسم...اگر خوندید و ناراحت شدید معذرت می خوام.

+نگران نباشید، حالشون خوبه.

+مطلب درمورد سلول ها ایده از سریال کره ای سلول های یومی بود.

#مسخره
#سلول_منطق
#سلول_احساس

زندگی تون سرشار از آرامش💫


یا علی مدد...

۶ ۰
پاییز .....
۱۳ ارديبهشت ۰۵:۱۹

یاعلی...

چی شده؟؟؟؟

 

پاسخ :

دیگه بهت گفتم😁
محمدرضا ...
۱۳ ارديبهشت ۰۹:۳۵

چه اتفاق ناراحت کننده‌ای ... به نظرم نباید ناراحت بشین ... چون خب دیگه اون‌ها خسته هستن و دیگه حس حالشو ندارن که حرف بزنن ... همچنین ناراحت ... خدارو شکر که سالمن ... امیدوارم از این به بعد بیشتر در مورد روزهای خوشتون بنویسین 😊🌹

پاسخ :

نه که ناراحت باشم ازشون، ترجیح میدادم باهام صحبت کنن که نگرانی م برطرف بشه، بیشتر از اون اتفاق ناراحت شده بودم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خاطراتی از جنس منـ !
دانش آموزیـ
که "پرتو" میشناسیدشـ :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان