خاطراتِـ پرتو

مینویسمـ، تا بماند....

روز گرم تابستانی

سلامممم...

امروز بیدار شدم وبا خواهرا صبحانه خوردم:))


علویه ی آماده وشیرینی وآب پرتقال...

آب پرتقال یه لیوان بود همه باهم خوردیم:))))


ظهر هم باخواهرا رفتیم باشگاهمون وخییلی حال داد...استاد هم فرم دَهمون(10) رو برای بار هزاااارم دید وباز م کلی ایراد که باید درستشون کنیم!!!!!!

خلاصه که باشگاه تموم شدوبرگشتیم خونه:)))

چققققدر امروز گرررمممممم بود:((((

شب باخواهر دومی ربان دوزی ای گل درست کردیم:))

خیییلی خوشگل شدباهاش کلی عکس ایستادگی گرفتم که خوشگل هم شدن آخه گله هم آبیه ودستبند هم فیروزه ای وانگشتر هم سبزِ کله غازی:))

به...به:)))


خلاصه که روز خوبی...

هر روزتون سجده ی شکری:)


شاد باشید...یاعلی...

۱ ۰
پاییز
۲۲ مرداد ۰۰:۰۴
هر روزتون سجده شکری رو خوب اومدی پرتو...


+دلم ربان دوزی خواست
یه روزم باهم ملیله کاغذی درست کنیم.
یه کارت پستال، یا تابلو خوشگل!

پاسخ :

آره خییلی دوست دارم منم:)))

یه تابلوی خیلی خوشگل باملیله:)))

به..به...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خاطراتی از جنس منـ !
دانش آموزیـ
که "پرتو" میشناسیدشـ :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان