پنجشنبه ۲۲ شهریور ۹۷
سلامی دوباره...
امروز ساعت 9 صبح بیدار شدم...
زود صبحونه خوردم وبا پاییز وبابام رفتیم واسه مراسم تشییع 135شهید:(((
تو تمام این مراسم داشتم به همسران شهدا فکر میکردم...
یه یاد"یادت باشد"...کتاب مورد علاقه م
خلاصه که برگشتیم وداییمینا اومدن خونمون...بعد از حدود سه ساعت با داییمینا همه رفتیم حرم حضرت عبد العظیم حسنی...
زیارت کردیم ونماز مغرب رو هم خوندیم...
بعدش برگشتیم...
الان که دارم واستون خاطره می نویسم چند تا از پسر بچه ها واسه تمرین دارن توی کوچمون طبل دسته می زنن:))
پ ن:نمیدونم چجوری شد ندیده من دل به به توبستم...
ولی بدون هرجاباشم نشون نوکریت باهامه...
تموم عالم بدونه هرجاباشم حسین(ع)آقامه...
#حامد_زمانی
#حس _و _ حال_محرم
یار امام زمان باشید ان شاءالله...
یاحسین...