سلام...
امروز روز بسیییی عجیب بووود...!
زنگ اول که قرار بود مطالعات داشته باشیم ولی معلممون نیومد ویکی از مسئول های مدرسه اومد بهمون بجای مطالعات ریاضی درس بده...
اومد تو و شروع کرد که:
کلاس شما بدترین کلاسه،
معلما از دست شما چی میکشن،
از پایه ضعیفین،
باید من معلمتون می بودم که آدمتون کنم،
و...
خلاصه که این از زنگ اول...
زنگ دوم که ادبیات داشتیم ومثل همیشه خوشحال در زنگ ادبیات...آخه معلم اینقدر ناااز؟!
خععلی معلم ادبیاتمونو دوست دارم:)
واما زنگ آخر...:
معلم ریاضیمون اومد توی کلاس ومثل همیشه یکم درس داد وتمرین کرد...
یکم که از کلاسش گذشت معلمه دید که یکی از بچه های کلاس سرش روی دفتر ریاضیشه وخوابش برده...!
معلمه جییییییییییییییییییغغغغغغغغغغ...که چرا خوابیدییییی؟؟؟؟!!!!!
دختره از ترس دیگه خواب از سرش پرید...
حالا اینجاش که اصا چیزی نییییسستتت........!!!
دفتر ریاضی دختره رو گرفته بود می کوبید روی میزش اونقدر کوبید که همه ی وسایل دختره ریخت روی زمین ...!
بعد همون دفتر ریاضیشو گرفت چند بار کوبید توی سر دختره...:((
قابل توجه خوانندگان محترم اون بنده خدایی که قربانی حمله ی معلم شده بود دوست بنده حساب میشد...:(
معلم همش سرش جیییییغغغغغغ می زد که تو چه غلطی می کردی خبرت؟! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هی خبرت،خبرت میکرد...
تازه جیغ جیغ هاش که تموم شد به دختره گفت که تو حق نداری امروز بری خونه...!میمونی مدرسه ومثل ابتدایی ها مشق هاتو می نویسی...به مامانت ه زنگ می زنیم که اجازه بده نگهت داریم...!!!
حالا متوجه می شین که میگم از معلم ریاضیمون بدم میاد یعنی چی؟!!!!!!!!!!!
#مزخرف_ترینی
#معلم _عصبی
#ازت_بدم_میاااااااااددددددد
روز وسبتون پر از یاد خدا وائمه،پر از آرامش،بدون آدم های عصبی وبدون صدای جییغغ...
#بخر_مارا_اربعین
یاحسین...