سلاااااممممم:)))
امروز صبح ساعت 8:30 مامانم بیدارم کرد که پرتو بدووو دیرت شددد.
می خواستیم بریم اردو...
اردو رو رفتیم گلزار شهدا و خیییلی حال داد...
بعد از اردو به بابام گفتم و اجازه گرفتم که با خاله و دختر خاله(زلال عزیزم)بریم همایش دختران انقلاب...
اول که یه سرود خوندن برامون و بعدش هم یک عالمه برنامه دیگه...
ورزشگاه پررر شده بود از جمعیت:)
خلاصه که اول مراسم دختر خاله و خاله گفتن:«سورپرایز...حامد زمانی می خواد بیاد...»
من چند لحظه کپ کردم...بعد آنچنان هیجانی سراسر وجودمو گرفت که نمیدونستم چجوری بریزمش بیرون...:)))
خلاصه که کللللللییییی برنامه داشتن قبل از اومدن حامد زمانی...:|
سخنران آوردن و صحبت کرد و وسط سخنرانی خیلیا رفتن...به دلیل اینکه جمعیت زیاد بود و بعضیا تو حیاط بودت صدا تو حیاط هم پخش میشد...
سخنرانی که تموم شد مجری گفت کجا میرید؟ حامد زمانی می خواد برنامه اجرا کنه...!
دوباره ملت برگشتن:))))
خلا صه که با کلی دست و جیییییییغغغغ و هورا و شمارش معکوس حامد زمانی اومد رو سن...:))
خلاصه که سه تا آهنگ خوند و من با "شمشیر " و "دلارام" کلا میخوندم:))
شمشیر
دلارام
لشگر فرشتگان:)
خیییلیییی عالیییی بووود امروزمممم:))
پ ن:خاله و دخترخاله عزیییزممم (زلال) ممنووونممممم:)))))
پ ن2:به آرزوی دیرینه م(دیدن حامد زمانی) رسیدم:))
#بهترین روز:)
#دختران انقلاب:)
ان شاءالله که به همه ی آرزو هاتون برسین:)
یاعلی...