خاطراتِـ پرتو

مینویسمـ، تا بماند....

دوست خووب^...^

دیشب گوشی م زنگ خورد دوستم فاطمه بود...

خونه شون رو عوض کردن بعد از اتمام سال تحصیلی و تلگرام هم که قطع شد رسما هیچ ارتباطی باهم نداشتیم...

دیشب زنگ زده بهم میگه من مشهدم گوشی رو میگیرم سمت حرم دعا کن...

بعد از اینکه دعا کردم آنتن رفت و قطع کردیم...


بعد چند دقیقه دوباره زنگ زد گفت حالا گوشی رو بده مامانت دعا کنه...



عاخه یه دوست چقدر میتونه با وفا باشه؟!

پ ن:دوستای خوبتون زیاااد باشه ان شاءالله:)


روز و شبتون پر از حس های خوب...:)


#آقا بطلب...


یاعلی...

۸ ۰
صامد حمزه
۲۳ تیر ۱۶:۴۹
این دوستا خیلی ارزشمندن
خداحفظشون کنه

پاسخ :

واقعا خدا حفظشون کنه...
معلمی از جنس اینده
۲۳ تیر ۱۶:۴۹
سلام
بله انشا الله از این دوست ها زیاد باشند.

پاسخ :

سلام...
ان شاءالله...
کیم یاسى
۲۳ تیر ۱۶:۵۱
ممنون^^

پاسخ :

:)
امیر رضا
۲۳ تیر ۱۷:۲۰

سلام وبلاگ خیلی خوبی دارید 

وبلاگتون عالیه

لطفا اگه وقت کردید به وبلاگ منم سر بزنید

پاسخ :

خیلی ممنون...
چشم ان شاءالله...
آرام :)
۲۳ تیر ۱۸:۴۶
چه خوب :-)💜

پاسخ :

آره خیلی:)
پاییز .....
۲۳ تیر ۱۹:۲۰
عزیزم. چه مهربون...
دوست داشتم ....

پاسخ :

آره خیلی:)
محیا ..
۲۳ تیر ۲۰:۰۲
😍😍😍
چقد خوب،خدا حفظش کنه...
این دوستا واااااقعا ارزشمندن...😍

پاسخ :

آره خیییلی ارزشمند...درحدی که گاهی اوقات میگم نکنه من ارزششو ندونم...!
:)
پریسا سادات ..
۲۳ تیر ۲۲:۰۸
نگهتون داره خدا برای هم:)))

پاسخ :

خیلی ممنون:)
صاد نون
۲۴ تیر ۰۸:۲۴
که کیمیای سعادت رفیق بود
رفیق
واقعنااا
خدا رفیق سر راهت قرار بده و حفظشون کنه

پاسخ :

ممنون:)
همچنین^...^
Parad ox
۲۴ تیر ۱۰:۰۵
:) خدا از این دوستای خوب نصیبمون کنه

پاسخ :

ان شاءالله...:)
bahar .....
۲۵ تیر ۰۰:۲۷
دوستیتون پایدار

پاسخ :

ممنون:)
همچنین دوستی های شما...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خاطراتی از جنس منـ !
دانش آموزیـ
که "پرتو" میشناسیدشـ :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان