سلام...
نمیدونم چجوریه که گاهی ورق زندگی آدم کاملا بر میگرده...
دوسال پیش که پایه هفتم بودم درس نمی خوندم...
اصلا هم نمی خوندم...
نمره ی علومو می گرفتم 12 و نمره ی ریاضی11...:/
این بود وضع درسام تا اینکه پایه هشتم معلم ریاضی مون شد خانم "الف.ز" و ورق زندگی من برگشت...
تا قبل از اون از ریاضی متنفر بودم و لاش رو باز نمی کردم ولی از اون به بعد کتاب میدیدی دستم ریاضی بود...
سرگروه ریاضی شدم اون سال که هیچی...نمره ی ریاضی م هم از 11 رسید به 20
سال هشتم که تموم شد تمام مدت خدا خدا می کردم که معلمم همون قبلی باشه...:)
همون قبلی شد و من کللللی خدا رو شکر کردم:)
قبل از اینکه این معلمه رو ببینم همش تو فکر این بودم که ادامه تحصیل ندم:/
اما بعد از اون تصمیم گرفتم ان شاءالله برم رشته ریاضی^...^
پ ن:مشق زیاد میده ولی اونقدر دوسش دارم که حاضرم صبح تاشب و شب تاصبح مشق ریاضی بنویسم:)
#بهترین_معلم_ریاضی:)
ورق های سیاه زندگیتون سفید...
یاعلی...