خاطراتِـ پرتو

مینویسمـ، تا بماند....

باغ گل

سلام...

امروز با آبجی اولی و پدرجان رفتیم بازار گل:)

از دیدن اووونهمه گل طبیعی غنچه زده و یا کاملا سبز و از دیدن شادابی شون روحم تازه شد...

 

پیشنهاد میکنم هروقت دلتون گرفت یا ناراحت بودین یا حتی ناراحت بودین به هر دلیلی برید باغ گل(هرجایی که یک عالمه گل شاداب هست...)اصلا روحتون شاد میشه...:)

از اینکه میبینی چقدر گل ها کنار همدیگه خوشحالن، خوشحال میشی...^...^

 

چندتا گل خوشگل هم خریدیم که خییلی دوسشون دارم...:)

فکر کنم از این به بعد باید واسه افسردگی، گل درمانی بذارن^...^

 

پ.ن1:امتحان دارم...:/

پ.ن2:هرچقدر هم برم بازار گل باز هم امتحان دارم...:/

 

زندگی تون در پناه ایمان...

 

یاعلی...

۲ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خاطراتی از جنس منـ !
دانش آموزیـ
که "پرتو" میشناسیدشـ :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان