خاطراتِـ پرتو

مینویسمـ، تا بماند....

موزه عبرت

سلام...

امروز به همراه چند تا از دوستان رفتیم موزه عبرت...

توصیه می کنم با افراد بزرگتر یا با چند تا از بچه های نترس برید...و اینکه اگر مشکلی دارین مثلا مشکل قلبی اصلا نرید...

افرادی که دوست ندارن می تونن قسمت تعریف و توصیف رو نخونن...

 

توضیح مختصر:موزه عبرت همون زندان ساواک قبل از انقلاب اسلامی است که بعد ها ماکت هایی از نحوه ی شکنجه و محلشون درست کردن و اینجا تبدیل به موزه عبرت شده.و اینکه عکس هایی که توی این مطلب گذاشتم عکس موزه ست و اون افراد درحال شکنجه ماکت هایی هستن که شبیه سازی کردن و هیچکدوم افراد واقعی نیستن.(عکس های شکنجه به صورت لینک هست که اگر کسی نمی خواد ببینه نبینه)

تعریف و توصیف:اول که وارد می شیم روی دیوار به صورت پلاک اسم افرادی رو که توی زندان ساواک بودن رو زده.

یکم که جلوتر می ریم دوتا ماشین مشکی هستن که برای انتقال افراد به زندان بودن.

وارد راهرو می شیم که یک سینمای کوچیکه و توش فیلمی کوتاه تقریبا یک ربعه یا بیست دقیقه ای می ذارن که توش با سه تا از خانم هایی که توی این زندان شکنجه شدن مصاحبه می کنه:نفر اول وقتی عکس برادرش رو می بینه نمیتونه صحبت کنه، نفر دوم از خاطراتش و از شکنجه هاش میگه و در حین تعریف آشکارا می لرزه...، نفر سوم که خانم مرضیه حدیدچی هستن هم از خاطرات و از نحوه ی شکنجه شون میگن...بعد از اون یکی از افراد راهنما یک سری توضیحات می ده که بند عمومی گاهی اوقات چند نفر جا می دادن؟ و بند ها چند متری بودن؟ و...

بعد می ریم به سمت راهروی اصلی(همونجایی که نرده های دایره ای شکل بودن).همین که از چهارچوب به اون طرف نگاه می کردی اولین ماکت رو می دیدی...فردی بود که با دست هاش از نرده ها آویزون شده بود...از شدت طبیعی بودنش بعضی از بچه ها جیغ کشیدن و بعضی اشک توی چشماشون جمع شد...اونقدر طبیعی درست کرده بودن اون ماکت رو که احساس می کردی توی خود زندان داری راه می ری نه توی موزه...

دریافت

یکم جلوتر می ریم و وارد ساختمون می شیم...راوی هایی که برامون صحبت می کن افرادی هستن که خودشون توی این زندان شکنجه شدن...شکنجه هارو به ترتیب یادم نیست اما اینها بودن:

یک قسمت ماکت فردی رو درست کرده بودن که توی قفس داغ نشسته بود و قفس کوچک بود ...حدودا یک متردر یک متر بود و گوش فرد می چسبید به سقف، زیر قفس رو  روشن می کردن و کم کم داغ می شد...افراد برای اینکه یکم از سوزش پاهاشون کم کنن میله هارو می گرفتن و خودشون رو سعی می کردن به سمت بالا بکشن اما ساواکی ها دستشون رو با سیگار می سوزوندن و یا یکدفعه ای بادستشون یک ضربه  محکم به سقف قفس می زدن و چون گوش اون فرد به سقف قفس چسبیده بود پرده  ی گوش آسیب جدی می دید...

دریافت

یک قسمت بود که دوتا شکنجه انجام می شد:1_یه تخت بود که روی اون افراد رو می خوابوندن و شلاق می زدن2_یه صندلی بود که افراد روی اون می نشستن و مچ دست و پاهاشون رو محکم به صندلی می بستن و بعد علاوه بر اینکه شلاق می زدن، کابل برق متصل می کردن به نقاط حساس افراد که شکنجه خیلی وحشتناکی بود ولی کشنده نبود، در ضمن روی سر اون افراد یک سطل فلزی می گذاشتن که نمیتونستن داد بزنن...اگه داد می زدن خودشون آسیب روانی می دیدن و اگر هم داد نمی زدن تحمل درد براشون خیلی سخت می شد...

دریافت

دریافت

یک قسمت دیگه هم بود که دوتا شکنجه رو نشون می داد:1_از سقف با پاهاشون آویزون می شدن و ساواکی ها می چرخوندنشون تا سرگیجه بگیرن و شلاقشون می زدن و...2_دست های فرد رو از پشت به هم می بستن و طی چندین ساعت دست، از کتف جدا می شد...(برای قسمت دوم عکس رو ببینید)

دریافت

یک قسمت سلول های انفرادی بود که ماکت افرادی که اونجا زندانی بودن رو درست کرده بودن

دریافت

یک قسمت حمومشون بود که صدای زندانی ها در زمان قبل از انقلاب ضبط شده و پخش می شد(سر و صداشون توی حموم)

دریافت

یه قسمتی بود که افراد رو به خاطر توهین به شاه با آمپول هوا شهید می کردن...

دریافت

یه قسمت دوتا از افراد ساواک رو نشون می داد که کنار یه در وایساده بودن اما توی عکس یکی شون هست:

 

این هم نمای داخلی و کلی ساختمون:

 

 

پ.ن: اگه خواستین برین با خودتون آبنبات ببرین...

امنیتمون پایدار...

 

یاعلی...

۶ ۰
رهام Geramiha
۰۴ بهمن ۱۴:۴۸

خیلی ممنون عالی بود تا حالا نمیدونستم همچین موزه ای هست عبرت انگیز بود واقعا..

بازم ممنون

موفق باشی

پاسخ :

خواهش می کنم...
ممنون همچنین.
علی ‌‌
۰۷ بهمن ۰۰:۱۹

چطور میشه که یه انسان می‌تونه نسبت به همنوعش اینطور رفتار کنه؟ هیچوقت نتونستم درک کنم.

موزۀ «عبرت»... چه اسم بامسمایی! و ای کاش واقعاً مایۀ عبرت می‌شد و چنین صحنه‌هایی تکرار نمی‌شدند...

پاسخ :

دقیقا من هم نمیتونستم درک کنم تا اینکه به این باور رسیدم که اونها آدم نبودن...:/
بله خیلی اسمش درس انتخاب شده...ای کاش
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خاطراتی از جنس منـ !
دانش آموزیـ
که "پرتو" میشناسیدشـ :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان