سلام...
نمیدونم چرا، ولی بین همه ی امتحانات حضوری مون امتحان فارسی غیر حضوری بود...
اونم چجوری؟
صبح ساعت 8 باید میرفتیم مدرسه و امتحان املا()میدادیم و بعد از اینکه اومدیم خونه ساعت 11 توی سایت، امتحان ادبیات...
فردا هم امتحان عربی دارم...
این قسمت برنامه ریزی شون به نظرم خییلیی اشکال داشت...
و حالا زمانش مهم نیست...
من درس خونده بودم واقعا براش...
دبیر محترم گفته بود از متن درس سوال نمیاد...
چی شد آخرش؟
سوال داده بود که متن درس رو جای خالی گذاشه بود و چند تا گزینه داده بود که با کدومشون باید پر کنیم جای خالی رو؟همشونم شک برانگیز بودن...:/
یکی نیست بگه شعر ها رو گفتی حفظ کنیم...جا خالی دادن از متن ادبیِ درس چی بود دیگه؟
+من حدودا از اولای امسال عهد کردم تقلب نکنم...
قبلا خییلیی تقلب میکردم ...جوری که دیگه برام کاری نداشت...
همه جوره میتونستم مراقب رو دور بزنم و اونم نفهمه...:|
اما خب...وقتی عهد کردم تقلب نکنم یعنی واقعا این تصمیمو گرفتم...پس حواسم بهش هست...چه امتحان حضوری باشه و مراقب بالای سرمون، و چه امتحان غیر حضوری باشه و من و وجدانم و خدا باشیم...
امتحان امروز خیییلیییی سخت بود...
توی سایتمون امتحانا تستیه و این امتحان واقعا تست های شک برانگیزی داشت...
چرا؟
چون می خواستن بچه ها تقلب نکنن...:/
اما بچه های ما از کتاب نمیبینن...خیلی هاشون برنامه ریزی کرده بودن قبل امتحان که واسه بعضیا بفرستن سوالا رو و اونا جواب بدن...
امتحان سخت بود و این فقط موجب شده بود نمره ی مایی که تقلب نمیکنیم پایین بیاد و اونای دیگه به راحتی از بزرگتراشون بگیرن جوابا رو...
فقط موجب شده بود ماهایی که تقلب نکردیم انگیزه مون گم شه و ندونیم حالا باید چه غلطی بکنیم...
خیلی حرصم گرفت از اینکه امتحان مجازی بود...
همینطور که من داشتم امتحان میدادم مامان و بابا باهم حرف میزدن و خب حواسم پرت میشد به خاطر صدا...
اونا هم تقصیری ندارن...نمیتونن خونه رو بکنن سالن امتحانات که...:/
40 سوال با 45 دقیقه زمان...
اعتراف میکنم این اولین امتحان فارسی بود که اینقدر سر سوالاش فکر کردم و تقریبا بیشتر زمانم رو استفاده کردم...همیشه نصف زمان میموند...
پ.ن:چالش 30 روزه شکر گزاری رو الان نمینویسم...
میذارم امتحانا تموم شه بعد:)
بن بست های زندگیتون کوچه...
یا علی...