خاطراتِـ پرتو

مینویسمـ، تا بماند....

شکوفه سیب...:(

+شش ماهه بود که واقعه کربلا رخ داد...

یک بچه ی شش ماهه را در نظر بگیر، به معصومیتش فکر کن...حالا فکر کن که فرزند امام معصوم هم بوده...فرزند امامی که نوه ی پیغمبر بود...

شاید منِ نوعی، علی اصغر حسین(ع) را نشناسم...اما مادرش چه؟ مادرش که درک کرد...عشق مادرانه را تصور کن...آن هم به همچین بچه ای...

 

به گهواره ی بچه های زمین

داره زیر چشمی نگاه میکنه...

 

یه مادر که شیش ماهه مادر شده،

واسه بچه هاتون دعا میکنه...

 

دعا میکنه بچه های شما

با دستای بسته به میدون نرن

 

دعا میکنه سخت عاشق بشن

یه جوری که از دست آسون نرن

 

هرجا که گهواره ست

میون هر خونه

 

لالالالالالا رباب می خونه

بزرگ میشد کاش

 

میدونی چی میشد

شبیه پیغمبر، مث علی(ع) میشد...

 

(شکوفه سیب، حامد زمانی)

دریافت

 

 

زندگیتون مورد پسند اهل بیت(علیه السلام)

 

یاحسین...

 

 

۵ ۰
محسن رحمانی
۰۵ شهریور ۲۲:۱۷

السلام علیک یا علی اصغر (ع).

پاسخ :

:(((
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خاطراتی از جنس منـ !
دانش آموزیـ
که "پرتو" میشناسیدشـ :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان