خاطراتِـ پرتو

مینویسمـ، تا بماند....

درس، شاید بچه مثبت:)

۱ نظر

سلام... 

از وقتی به پایه جدید اومدم، نمیدونم چرا ولی انگار به درس بیشتر علاقه دارم، نوشتن تکالیف، خوندن درسا دیگه اذیتم نمیکنه، هنوز گاهی اوقات احساس میکنم عمرم داره تلف میشه و کار خاصی نمیکنم ولی این حس، تازگی، یک نفس نیست. 🌺

مبینا خیلی حرص میخوره از دستم، چون سعی میکنم زیاد درس بخونم، تلگرام و اینستاگرام رو پاک کردم، شب زود می خوابم و خیلی وقته با هم بیرون نرفتیم. ولی من از خودم بیشتر دارم راضی میشم، نه به معنای خودپسند بودن، بلکه به معنای خدا رو شکر😁

 

درست خوندن از تفریحاتم شده، انگار وقتی درس میخونم و تکلیف انجام میدم حس خیلی بهتری دارم، حس میکنم عمرم تلف نمیشه❤️

 

یه My mood خوشگل درست کردم، اگه این صندوق بیان درست شه(😑) عکسشو میذارم براتون ان شاء الله 🌸

 

روز و روزگارتون خوش🌹

 

یاعلی... 

۱۰ ۰

بنویسیم

۱ نظر

سلام. 

شاید امروز اومدم که فقط بنویسم... 

که البته یک سری چیز ها رو هم بگم:

اول:شهادت شهید محسن فخری زاده رو به همه تسلیت میگم😢

دوم: دیروز حکم کمربند دان 3 م اومد😍

سوم: نمیدونم چه مشکلی پیش اومده که وقتی می خوام عکس بذارم تو پست های وب میگه از صندوق بیان خارج شدید... 🤔

چهارم:تازگی رو طاقچه بیرونی پنجره اتاقم دونه میریزم واسه کبوترا، خیلی ذوق میکنم وقتی یه عالمه کبوتر میان غذا می خورن، حس خوبی داره😄

پنجم: کلاس هامون تصویری شده، خیلی خوب شده، حتی اگه درس یاد نگیریم چند تا چیز پیدا میکنیم که بهش بخندیم😂 مثلا معلم سواد رسانه ای مون یه پسر حدودا 5 ساله داره که موقع تدریس معلمه کلا پشتش داشت رو تخت می پرید و طول اتاق رو می دوید😂 درسمونم درمورد انواع پیام بود، میگه این کوچولو هم که پشت من میبینید بهش میگن پیام بازرگانی😂😂

 

چند تا عکس خفن گرفتم این روزا، برم تلاش کنم به صندوق بیان وارد شم که بعدا بذارم واستون. 

 

لحظه هاتون پر استفاده و پر برکت🌸

 

یاعلی...

۷ ۰
خاطراتی از جنس منـ !
دانش آموزیـ
که "پرتو" میشناسیدشـ :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان